انسان کیست؟
شما انسان را چه کسی می دانید اینکه فقط بخورد و بخوابد یا کار خاصی دارد .برای چه به این دنیا امده ایم .بدون هدف نمی شود .حکما هدفی بالاتر از این حرف ها است که به خوردن و خوابیدن ختم نمی شود .اما بعضی از افراد انگار می خواهند خود را از هر چیزی که برای ان ها زحمت و تلاش دارد می خواهند خود را رها کنند و مانند یک حیوان باشند که مسئو لیتی ندارد.انسان هایی هستند که به انسان سگ نما معروف اند .که از ادم هایی هستند که دوست دارند خود را شبیه سگ بدانند و اعمال یک سگ را انجام دهند به نظرتان انسان واقعا کیست؟
دکتر ویلیام گلاسر، بنیانگذار تئوری انتخاب، بعد از دهه ها تحقیق و تجربه ، به این نتیجه رسیده است که انسان ها 5 نیاز اصلی دارند که عدم ارضای هر یک از آنها می تواند ما را دچار ناخرسندی کند. نکته اینجاست که ما، ارضای این نیازها را در تعامل و رابطه با دیگران جست و جو می کنیم.
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت ویکی رز مراجعه کنید.
نیازهای اساسی انسان در دیدگاه تئوری انتخاب عبارتند از:
1 - بقا
2 - قدرت
3 - عشق و تعلق خاطر
4 - آزادی
5 - تفریح و لذت
بقا
همه انسان ها دوست دارند زنده باشند و در امنیت زندگی کنند. بنابراین هر آنچه زندگی و امنیت و منافع شان را تهدید کند برایشان نامطلوب است. نیاز به بقا فقط در اصل حیات نیست. ثروتمندی که از ترس آینده، خساست به خرج می دهد در واقع نیاز به بقای بیشتری دارد از همتای خود که سخت نمی گیرد و در حد متعارف یک فرد دارا، خرج می کند.
قدرت
تمایل انسان ها به برتری جویی، سبقت از دیگران و پیشرفت را به طور خلاصه نیاز انسان به قدرت می نامیم.
عشق و تعلق خاطر
هر انسانی می خواهد عشق بورزد و عشق دریافت کند.
آزادی
هر انسانی نیاز به آزادی دارد تا بتواند بدون مداخله گری دیگران آن طور که خود دوست دارد زندگی کند. خلوت انسان ها نیز بخشی از قلمرو آزادی است.
تفریح و لذت
تفریح را پاداش یادگیری هم گفته اند. بنابراین مجموعه ای از تمایلات انسان برای یادگیری و خنده و کامجویی از دنیا را تفریح و لذت می نامیم.
اگر نیازهای اساسی پنج گانه فوق در کسی ارضا شود، او خوشبخت ترین انسان است.
اگر در فردی هیچ کدام از این نیازها ولو به طور نسبی برآورده نشود، او را باید در زمره انسان های کاملاً ناخرسند جای داد.
بقیه انسان ها - که اکثریت جامعه انسانی را تشکیل می دهند - در حد فاصل این دو قرار می گیرند.
تفاوت "نیاز به قدرت" و "نیاز به آزادی" در این است که در اولی، شخص می خواهد خود را بر دیگری تحمیل کند و در دومی، شخص در صدد تحمیل اراده خود بر دیگری نیست ولی در عین حال، حال و حوصله خرده فرمایشات دیگران را هم ندارد.
سالهاست که آزادیهای بیحدوحصر و خواستههای دور از شأن انسانی باعث بروز اینگونه ناهنجاریهای فرهنگی اجتماعی همچون همجنسگرایی و پدیده انسان سگ نما در جوامع غربی شدهاست؛ بسیاری از کارشناسان تاکید دارند که اینگونه ناهنجاریها برگرفته از توسعهیافتگی بدون توجه به کرامت انسان است؛ بنابراین امروزه بزرگترین بحرانی که بر جامعه بشریت خصوصاً بر جامعههای به اصطلاح پیشرفته و صنعتی حکومت میکند، بحران معنوی و اخلاقی است.عقلانیت در کنار اخلاق میتواند انسان را در مسیر درست قرار دهد. گزارشهای حاکی از آن است که بیشترین طرفداران این پدیده کسانی هستند که در جوانی با مشکلاتی اعم از تسلیم در برابر قلدری یا عدم اعتماد به نفس مواجه شدهاند و به این ترتیب زندگی سگی را سپری میکنند.عقلانیت در کنار اخلاق میتواند انسان را در مسیر درست قرار دهد. در همین ارتباط یک فعال فضای مجازی در صفحه توئیتر خود نوشت: «اول عقاید و باورها رو میگیرن بعد شرم، حیا، عقلانیت، غیرت و مفهوم خانواده خودش میره بعدش لباسها تغییر میکنه و نهایتاً انسان تبدیل میشه به حیوان. بیش از ۱۰۰۰۰ نفر در انگلیس خودشون رو به شکل سگ در آوردن و مثل اونا در خدمت اربابانشون هستند.»از نگاه ناظران، بحران اخلاقی از جمله معضلات اساسی پیش روی جوامع غربی به خصوص آمریکا است. هرج و مرج اخلاقی و از دست رفتن ملاکهای درست، محصول افول خانواده، عملکرد رسانهها و نیز بیبند و باری و مسؤولیت ناپذیری جنسی است. عامل اساسی و مهمی که در ورای این عوامل تأثیر اساسی دارد، رویکرد تساهل محور و رواداری نسبت به مسائل غیراخلاقی در جامعه است.
مشاهده نظرات بیشتر...